
طغرل احراری
شمارهٔ ۱۴۱ - احمدجان
۱
ارغوان در پیش رخسار تو بیرنگی کند
غنچه از خندیدن لعل تو دلتنگی کند
۲
حسن یوسف را اگر پروین برای امتحان
با ترازو برکشد کی با تو همسنگی کند؟!
۳
مانی چین گر ببیند چین ابروی تو را
در تتبعخانه چین نقش ارژنگی کند
۴
در طریق مدح تو در ساحت دشت ورق
رایض کلک من از پا افتد و لنگی کند
۵
جامهای با قامتت گر از سخن دوزم ولی
صد قبای ناز اندر قامتت تنگی کند!
۶
ای گل باغ لطافت از کدامین گلبنی؟!
هرکه رخسار تو بیند بلبلآهنگی کند!
۷
نسبت خورشید با روی تو باشد همچنین
آن تصورها که افیون بر سر بنگی کند!
تصاویر و صوت

نظرات