طغرل احراری

طغرل احراری

شمارهٔ ۱۶۵

۱

پرده صبح نگه را بر رخ دلدار در

توتیا با چشم خود از خاک این دربار بر

۲

رنگ زردم از طلا گشتن به وصلش راه برد

نقد سودای محبت شد درین بازار زر

۳

بس که از سر تا به پای او لطافت می‌چکد

وصف او سازی دهانت گردد از گفتار تر

۴

از غبار خاک پایش کرده‌ام کحل بصر

سرمه کی باشد به چشم انتظارم کارگر؟!

۵

ساقیا در بزم ما پیمانه را لبریز کن

مجلس طغرل بود بی‌ساغر سرشار شر!

تصاویر و صوت

کاروان محبت - طغرل احراری - تصویر ۱۴۱

نظرات