
طغرل احراری
شمارهٔ ۱۸۶
۱
یک نگاه از چشم مخمورش تو را باشد هوس
عرض مطلب کن مباد افتد قبول ملتمس
۲
دل کنون با سر خط درس تمنای ادب
کرده از باغ جمالش مشق گلچینی هوس
۳
بوالهوس بگذر ز سودای خیال عشق او
کی بود در پیش آتش اعتبار خار و خس؟!
۴
غیر او از دیگران دست طمع کوتاه کن
مدعای هیچ کس حاصل نشد از هیچ کس
۵
ساز تمکین ادب نبود مقام هر دلی
بگذری آهسته بگذر سوی دکان جرس
۶
با گرفتاران زلف او نمیباشد دگر
جز کمند حلقه زلفش کسی فریادرس
۷
هر که را دادند اندر باغ امکان فرصتی
کاروان عمر باشد رهنورد پیش و پس
۸
بگذر از سودای آن چیزی که نبود در جهان
محض اوهام است شیر مرغ و هم بال فرس
۹
داد نیرنگ جهان از راه یکرنگی غلط
استخوان را با هما و قند را اندر مگس
۱۰
ای خوش آن مصرع که طغرل میسراید بیدلی
خواب عنقا تلخ میگردد به آواز مگس
تصاویر و صوت

نظرات