
طغرل احراری
شمارهٔ ۲۲۸
۱
در محفل رقیبان رویت شکفته گل گل
با ما رسید نوبت کار تو شد تغافل
۲
اندر محیط عشقت عمریست ناخدایم
افکنده خویشتن را در کشتی توکل
۳
مژگان کشیده صف صف چشمان سحر سازت
قصد کدام داری با این همه تجمل؟!
۴
شور طرب فزاید از خنده دهانت
وصف تو را نماید مینا به بانگ قل قل
۵
با یاد عارض تو گل جامه را دریده
بیتو به باغ و گلشن در آه و ناله بلبل
۶
داغ است لاله را دل از حسرت جمالت
خون میخورد ز لعلت پیوسته شیشه مل
۷
آشفته روزگارم طغرل به دور زلفت
بادا همیشه ما را تا حشر این تسلسل!
تصاویر و صوت

نظرات