طغرل احراری

طغرل احراری

شمارهٔ ۲۳۳

۱

طرب‌پیمای عشقم خاکساری‌هاست معراجم

تپیدن‌ها بود طومار نبض سعی‌الحاجم

۲

چراغم یافت آخر از خموشی سرفرازی‌ها

مرصع شد ز سنگ سرمه گویا گوهر تاجم

۳

سفیر بلبل آهم چو نی گر ناله انگیزد

نیستان یک قلم آتش شود ز اخگر دهد باجم

۴

به سعی گفتگوی او سرم در پای دار آمد

به فتوای محبت گوییا منصور حلاجم

۵

بیا ای مشرق صبح سعادت در برم یک دم

که من از بهر تشریف قدومت سخت محتاجم!

۶

ازآن روزی که نخل قامتت بشکست طوبی را

به سودای خیال سرو بالای تو دراجم

۷

بلند است آنقدر فکر بلندم در سخن طغرل

تو پنداری که اندر تار و پود شعر نساجم

تصاویر و صوت

کاروان محبت - طغرل احراری - تصویر ۱۹۱

نظرات