
طغرل احراری
شمارهٔ ۲۳۴
۱
از آن روزی که من در حلقه زلف تو افتادم
سراپا قید بودم گوییا کردی تو آزادم
۲
به عاشق تلخی هجران لیلیطلعتان شیرین
ازآن در کوه و صحرا همدم مجنون و فرهادم!
۳
گیاه تشنهام سر بر زده در وادی حسرت
ز نومیدی ثمر آورده نخل کلفت ایجادم
۴
طلسم عنصرم دور است از آب و گل و آتش
ندارد کشتی تن موج را لنگر به جز بادم
۵
به افسون دل خود عالمی زیر نگین دارم
که نقش خاتم دست سلیمان است او را دم
۶
شب هجران من با کاکل او نسبتی دارد
پریشانی مرا سرمایه شد اما بدین شادم
۷
بود پیوسته طغرل عندلیب گلشن کویش
به یاد خنده لعلش چو نی عمری به فریادم
تصاویر و صوت

نظرات