طغرل احراری

طغرل احراری

شمارهٔ ۲۳۵

۱

خجالت مایه‌ام وضع پریشانیست بنیادم

گلاب خجلت از سنبل کشد تصویر بهزادم

۲

نگاه حیرتم از نقش پای او سبق گیرد

مگر عکس رخ آیینه بود سرمشق استادم!

۳

معمای سر زلفش به جز از شانه نکشاید

ازآن در باغ زیر سایه موزون شمشادم

۴

سپند داغ رشکم سوخت از دل سر نزد ناله

تو پنداری به سنگ سرمه خوابیدست فریادم

۵

به سودای خیالش شهره آفاق گردیدم

تمنای وصالش داد نام و ننگ بر بادم!

۶

شکست دل به سنگ یائس پیغامیست جمشیدی

صدای کاسه‌چینی دهد فغفور را یادم!

۷

ازآن گریده‌ام در اوج دانش طغرل معنی

به قید لفظ نازک بس که شاهین بود صیادم

تصاویر و صوت

نظرات