
طغرل احراری
شمارهٔ ۲۶۱
۱
بیا ای باعث شور جنونم
که چون زلف دلاویزت نگونم!
۲
تویی آن شاهد شیرین تکلم
من آن فرهاد کوه بیستونم
۳
اگرچه دورم از وصلت ولیکن
دلیل شوق باشد رهنمونم
۴
نپرسیدی ز احوالم که چون است
بیا بنگر که بیروی تو چونم!
۵
نگفتی درگه پیمان و سوگند
که باشد با تو در اینجا سکونم
۶
هنوزم در وفا تسلیم نآری
چو کردی در جفاها آزمونم
۷
کجا شد عهد و پیمانی که کردی؟!
فریبیدی به تلبیس و فسونم!
۸
به فرمان غمت از من چه سر زد
که افکندی چنین خوار و زبونم؟!
۹
خیال سوزن مژگانش طغرل
رفو سازد همه چاک درونم!
نظرات