
طغرل احراری
شمارهٔ ۲۷۷
۱
به یاد خنده آن لعل میگون
شدم چون غنچه در این باغ دلخون
۲
سواد زلف او شد سر خط من
بود سرمشق من این بخت واژون
۳
نهال قامتش ممتاز باشد
به باغ اعتبار از سرو موزون
۴
کش از رنگ حنا دست هوس را
که از خونم بود پای تو گلگون!
۵
ز هجران تو دریای سرشکم
تلاطم میکند چون موج جیحون
۶
به هم آغشته در سرخ و سفیدی
رخش مانند برف و قطره خون
۷
به نزد کوهکن یکسان نماید
فراز و شیب کوه و دشت و هامون
۸
بود رنگ رخ عذرا ز وامق
طراز دامن لیلی ز مجنون
۹
به یاد نرگس و زلف تو طغرل
شدم چون عین کاف و حلقه نون!
تصاویر و صوت

نظرات