طغرل احراری

طغرل احراری

شمارهٔ ۲۷۸

۱

بتی دارم که صد میخانه باشد در کنار او

بتان را فرض باشد سجده طواف مزار او

۲

نباشد باغ امکان را گلی همچون گل رویش

اگر چندی که نشکفتست یک گل از هزار او

۳

گلوی تشنه‌ام می‌خواهد آبی از دلم تیغش

طریق ظلم و آیین ستم باشد شعار او

۴

به خوبی گرچه نبود در جهان مانند او لیکن

خوش آن ساعت که جان باشد شهید انتظار او!

۵

نثار خاک پایش تحفه‌ای جان در بغل دارم

به امیدی رسد شاید اگر امیدوار او!

۶

گلی از گلبن وصلش توان چیدن ازآن باغی

که باشد آشیان مرغ عنقا در چنار او

۷

کنون چون کافرون در حکم منسوخ العمل باشد

سلوک داروگیر دلبران از گیرودار او

۸

نبودی گر شریک درس غم با محنت مجنون

توان بودن کنون پروانه شمع مزار او

۹

مرا باشد روان و روح و جسم و جان و تن طغرل

نثار او نثار او نثار او نثار او!!

تصاویر و صوت

نظرات