
طغرل احراری
شمارهٔ ۶۰
۱
آنکه تسلیم سجود خاک پایش شد سر است
رهبر آیینه مطلب صفای جوهر است
۲
طائر عشق از پر و بال هوس باشد بری
آنکه در دام تو افتد صید بی بال و پر است
۳
دود آهم را اثر باشد سواد لعل او
دعوی عشق مرا خط غبارش محضر است
۴
سرمه اندر کام دارد موی چینی دم به دم
هر کرا تمکین بود دانی که گوش او کر است
۵
نیست فکر عاشقان پست و بلند اعتبار
خانه آیینه کی محتاج این بام و در است؟!
۶
در غمت چون شمع دارم گریه از شب تا سحر
آنچه از عشق تو سامان کردهام چشم تر است
۷
در سواد صفحه لوح دل عشاق غم
مد آهم گه مداد و گاه تار مسطر است
۸
نیست طغرل در ره مقصد دلیل دیگری
عشق ما را عاقبت در کوی جانان رهبر است!
نظرات