
طغرل احراری
شمارهٔ ۶۸
۱
جز عشق به عالم همه اوهام خیال است
با مرغ هوس سایه عنقا پر و بال است
۲
تعلیم جنون گیر ز استاد محبت
هر حرف که خوانی ز غمش درس کمال است
۳
اندر پی اقبال تو ادبار مهیاست
شام غم هجران تو از صبح وصال است
۴
سرچشمه دل را مکن از گرد هوس گل
عکس رخ خود بینی اگر آب زلال است
۵
ترسم که درد جامه نازش به نگاهی
کاندر بر او پیرهن از تار خیال است
۶
دی مهلت امروز فکندی تو به فردا
آیینه مستقبل و ماضی تو حال است!
۷
تشویش دگر نیست به غیر از سر مویی
گر چینیای ما را هوس رنگ سفال است
۸
امید وفا کردهام از رمز نگاهش
در مهره غم بس که دلم قرعه فال است
۹
طغرل شده تا طوطی طبع تو شکرریز
در مدح زبان تو زبان همه لال است
تصاویر و صوت

نظرات