طغرل احراری

طغرل احراری

شمارهٔ ۷۶

۱

نغمه قانون هستی ساز مضراب فناست

قامت پیری به عمر رفته آهنگ صداست

۲

چشم عبرت واکن و بنگر تو در خاک عدم

افسر شاهی طراز نقش دامان گداست

۳

فرصت شادی عهد غم دو روزی بیش نیست

گل اگر در خنده و بلبل به گلشن در نواست

۴

بگذر ای فرهاد از سودای شیرین بعد ازین

هرچه سامان کرده‌ای زین کوه تمهید صداست

۵

عقل می‌باشد غبار دیده مجنون ما

خاک صحرای جنون در چشم عاشق توتیاست

۶

ای که می‌خواهی قدم در وادی عشقش زدن

جز دلیل شوق سویش دیگری کی رهنماست؟!

۷

بر دلم هر لحظه عکس عارضش گل می‌کند

جوهر آیینه را بالیدن از جوش صفاست

۸

موسم عید است نه بر مشهد ما یک قدم

بر کف پای تو خونم کی کم از رنگ حناست؟!

۹

باشد از میخانه امکان به هرکس مشربی

خضر ممنون و سکندر در پی آب بقاست

۱۰

هیچ کس طغرل نباشد تکیه‌گاه هیچ کس

آنکه در افتادگی دست تو را گیرد خداست!

تصاویر و صوت

کاروان محبت - طغرل احراری - تصویر ۸۳

نظرات