
طغرل احراری
شمارهٔ ۷۷
۱
شور دریای محبت موجی از آب من است
برق شمشیر حوادث لمعه تاب من است
۲
پردهدار ساز قانون بم و زیر غمم
نغمه «عشاق » از آهنگ مضراب من است!
۳
نیست جز تعبیر حیرانی مرا فال دگر
فرش مخمل سرگذشت قصه خواب من است
۴
میزند مهر دلم گر بخیه در جیب سحر
چاک دامان کتان لیکن ز مهتاب من است
۵
خواندهام درس ادب را پیش استاد جنون
قد ماه نو دوتا از وضع آداب من است
۶
جوش طوفان سرشکم دارد آهنگ دگر
خاک صحرای جنون تمهید سیلاب من است
۷
طاقت یک عالم از ابروی یارم طاق شد
سجدهگاه صد جبین از شوق محراب من است
۸
ای خوشا از مصرع بیدل که طغرل گفته است
بزم گردون صبح خیز از لعل سیراب من است
نظرات