
طغرل احراری
شمارهٔ ۸۹
۱
در طریق عشق کس را رهبری در کار نیست
خانه آیینه را بام و دری در کار نیست
۲
میکشد قلاب جذب عشق سویت دم به دم
بسمل شوق توام بال و پری در کار نیست
۳
کی بود شیرازه در جزو کتاب عاشقان؟!
در سواد صفحه دل مسطری در کار نیست!
۴
فرش تسلیم سجود خانقاه عشرتم
خطبه مینا گر این است منبری در کار نیست
۵
در طلسم عنصر این چارسوی اعتبار
هیچ در سودای غم سیم و زری در کار نیست
۶
کوه را هرگز گرانی از صدا مانع نشد
این بود تمکین اگر گوش کری در کار نیست
۷
پهلوی عشاق باشد گرم سودای جنون
فرش مجنون است هامون بستری در کار نیست
۸
میتوان رفتن به همت از زمین در آسمان
بار عیسی گر همین باشد خری در کار نیست!
۹
وه چه خوش گفتست طغرل بیدل بحر سخن
درد دل را بندهام دردسری در کار نیست!
نظرات