
طغرل احراری
شمارهٔ ۹۶
۱
سرو من باز آ که تا سرو خرامان بینمت
هر طرف جولان نما تا مست جولان بینمت!
۲
شد دلم پروانه اندر آتش شمع رخت
کز فروغ چهره بر آن رو چراغان بینمت
۳
خاک شد در راه عشقت همچو من بسیار کس
از غبار عاشقان گردی به دامان بینمت!
۴
نیست جز خاک درت دارالشفای خستگان
مرهمی در التیام زخم هجران بینمت!
۵
دوش دیدم با هزاران جلوه چون طاوس باغ
همچو گل امروز با طرف گلستان بینمت
۶
میزند مهر رخ از صبح بناگوش تو دم
آسمان حسن را خورشید تابان بینمت!
۷
کی کند فکر فلاطون امتیاز نبض ما؟!
درد بیدرمان غم را سخت درمان بینمت!
۸
ای خوش آن مصرع که طغرل میسراید بیدلی
تا ابد یا رب عصای ناتوانان بینمت!
تصاویر و صوت

نظرات