ترکی شیرازی

ترکی شیرازی

شمارهٔ ۱۰۶ - همت خضر

۱

نذر کردم گر از این کشور ویران بروم

تا در پیر مغان شاد و غزلخوان بروم

۲

دل به تنگ آمدم از همدمی مردم هند

خوش به هم صحبتی مردم ایران بروم

۳

هند زندان و من اینجا شده ام زندانی

ای خوش آن روز، کزین گوشهٔ زندان بروم

۴

دل از این دیو صفت مردم هندم بگرفت

هدهد آسا به سوی ملک سلیمان بروم

۵

بار الها سببی ساز کزین کشور کفر

همچنان کآمده ام باز مسلمان بروم

۶

همت خضر اگر بدرقهٔ راه شود

چون سکندر به سر چشمهٔ حیوان بروم

۷

با دلی پر غم و دامان پر از گوهر اشک

به زیارت گه سلطان شهیدان بروم

۸

به سر افتاده مرا شوق بیابان نجف

که به پابوس علی سرور مردان بروم

۹

«ترکی» ار آنکه شود مدفن من خاک نجف

از نجف یکسره تا روضهٔ رضوان بروم

تصاویر و صوت

نظرات