ترکی شیرازی

ترکی شیرازی

شمارهٔ ۱۲ - اشک بصر

۱

میل دارم که ببوسم رخ همچون قمرت را

بمکم با لب خود آن لب همچون شکرت را

۲

تا غباری ننشیند به رخ و زلف تو جانا!

آب پاشی کنم از اشک بصر، رهگذرت را

۳

ممکنم نسیت که آیم به سر کوی تو روزی

تا که بر دیده کشم سرمه صفت، خاک درت را

۴

من نظر باز نگیرم ز رخت ای شه خوبان!

به امیدی که ز من باز نگیری نظرت را

۵

تو چنانی که ز کس باز نپرسی خبرم را

من به هر کس که رسم باز بپرسم خبرت را

۶

رخ تو کعبه و خالت حجرالاسود و «ترکی»

دارد امید که یک روز ببوسد حجرت را

تصاویر و صوت

نظرات