ترکی شیرازی

ترکی شیرازی

شمارهٔ ۳۰ - قره العین نبی

۱

زیر خنجر شه دین، گر ندهد سر چکند؟

حنجر نازک او با دم خنجر چکند؟

۲

عرصهٔ شام پر از لشگر شام است و عراق

شه دین یک تنه با این همه لشگر چکند

۳

به اسیری به سوی شام رود زینب لیک

با تن ناشده مدفون برادر چکند؟

۴

با دل خستهٔ کلثوم ندانم یا رب

غم بی دستی عباس دلاور چکند؟

۵

خود گرفتم که سکینه شود از گریه خموش

با جفا و ستم شمر ستمگر چکند؟

۶

گر کند صبر به بیماری خود زین عباد

با غل و جامعه آن سید و سرور چکند؟

۷

گیرم از شام، اسیران به وطن برگردند

لیک لیلا به فراق علی اکبر چکند؟

۸

سر خونین حسین از وسط طشت طلا

با سر چوب یزید و می ساغر چکند؟

۹

قره العین نبی را زجفا کشت یزید

زین عمل، روز جزا در بر داور چکند؟

۱۰

نظم چون آتش «ترکی» که دل عالم سوخت

عجب اینجاست که با خامه و دفتر چکند؟

۱۱

گر نباشد به سرش سایهٔ الطاف حسین

با دل سوخته در گرمی محشر چکند؟

تصاویر و صوت

نظرات