
واعظ قزوینی
شمارهٔ ۱۷۳
۱
مرد روشندل، ز نقص خویشتن شرمنده است
ماه نو از ناتمامی،سر بزیر افگنده است
۲
هیچ کافر بسته زنار خود بینی مباد
از خود آزاد است هرکس کو خدا را بنده است
۳
گفت وگوی عشق را نازم، که چون اندام یار
هر لباسی را که میپوشی برو زیبنده است
۴
استخوان ما نمک پرورده لعل لبی است
خون ما ای دشمن بیباک، از آن گیرنده است
۵
نیست در عالم همین واعظ اسیر عشق تو
سرو آزاد ترا، هرکس که دیدم بنده است
نظرات