واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

شمارهٔ ۲۲۲

۱

فصل شباب رفت و، نیامد بکار هیچ

فیضی نیافتیم ازین نوبهار هیچ

۲

دنیای شوم را نبود، هیچ اعتبار

با آنکه کس از او نگرفت اعتبار هیچ

۳

از بسکه این جهان نبود دلنشین مرا

در دل نمی نشیند ازو جز غبار هیچ

۴

در پیش زرپرست که فکرش همه زر است

باشد شمار زر، همه روز شمار هیچ

۵

آخر هوای نفس تو، آه ندامت است

زین می ندیده است کسی جز خمار هیچ

۶

واعظ نبوده بی تب و لرز از برای رزق

بر وی نشد هوای جهان سازگار هیچ

تصاویر و صوت

دیوان ملا محمدرفیع واعظ قزوینی (با تصحیح و مقدمه و فهارس) به کوشش سید حسن سادات ناصری - ملا محمد رفیع واعظ قزوینی - تصویر ۲۰۵

نظرات