
واعظ قزوینی
شمارهٔ ۲۷۶
۱
مرد از راه شکست خود به عزت میرسد
سنگ تا مینا نگردد، کی به قیمت میرسد
۲
روزن فانوس را مانَد حسودِ تنگچشم
هرکه را سوزد چراغ، او را کدورت میرسد
۳
بر سر درویشی خود لرزدم دل همچو بید
از عزیزان هرکه را بینم به دولت میرسد
۴
میبرد هرکس به قدر همت از وی بهرهای
آگهان را از جهان سفله عبرت میرسد
۵
ای گل عشرت که گستردی بساط خرمی
اینک اینک صرصر آه ندامت میرسد
۶
گفت و گوی قسمت از ما بندگان بینسبت است
از جهان واعظ به درویشان فراغت میرسد
نظرات