واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

شمارهٔ ۴۳۱

۱

نبود دعا فلک سیر، الا بپای اخلاص

این نخل کی کشد سر، جز در هوای اخلاص

۲

در کشور سعادت، فرمانرواست بر نفس

آن را که سایه افگند، بر سر همای اخلاص

۳

هر سو ز بحر طاعت، صد موجه از غرض هاست

نبود نجات ممکن، بی ناخدای اخلاص

۴

در رسته جزا نیست، جا رشته قبولش؛

تا گوهر عمل را، نبود بهای اخلاص!

۵

دزد ریا ندارد، دستی بر آنکه افروخت

در کنج خانه دل، شمع ضیای اخلاص

۶

در راه بندگی هست، هر سو چه ریائی

نتوان ز دست دادن، سالک عصای اخلاص

۷

یاران زما، بدل گو دارند هر چه خواهند

ما با کسی نداریم واعظ، سوی اخلاص!

تصاویر و صوت

نظرات