
واعظ قزوینی
شمارهٔ ۴۶۸
۱
از نهفتن، راز را رسوای عالم کرده ام
وز خموشی غیر را با خویش محرم کرده ام
۲
هر دمی از زندگی پامال فکری میشود
عمر خود را جاده غمهای عالم کرده ام
۳
سر نپیچیده است از تأثیر افغانم دلی
پادشاهی در جهان از دولت غم کرده ام
۴
همچو من نخلی ندارد گلشن آزادگی
در جنون تا ریشه زنجیر محکم کرده ام
۵
عالمی گردیده در خاطر، غم عالم مرا
ترک خود واعظ چه گویم،ترک عالم کرده ام
تصاویر و صوت

نظرات