وحشی بافقی

وحشی بافقی

شمارهٔ ۱۷۶

۱

غم هجوم آورده می‌دانم که زارم می‌کشد

وین غم دیگر که دور از روی یارم می‌کشد

۲

می‌کشد صد بار هر ساعت من بد روز را

من نمی‌دانم که روزی چند بارم می‌کشد

۳

گریه کن بر حسرت و درد من ای ابر بهار

کاینچنین فصلی غم آن گلعذارم می‌کشد

۴

شب هلاکم می‌کند اندیشهٔ غم های روز

روز فکر محنت شب های تارم می‌کشد

۵

گفته خواهد کشت وحشی را به صد بیداد زود

دیر می‌آید مگر از انتظارم می‌کشد

تصاویر و صوت

دیوان وحشی بافقی به کوشش حسین نخعی - وحشی بافقی - تصویر ۲۰۶

نظرات

user_image
محمد اسکندری کتکی hobbyhorseup۳@gmail.com
۱۴۰۲/۰۴/۲۹ - ۲۰:۴۸:۴۴
دو بیت آخر این غزل واقعا شاهکار شاعر هست. خوش تراش مثل الماس