
وحشی بافقی
شمارهٔ ۲۱۳
۱
یاران خدای را به سوی او گذر کنید
باشد کش این خیال ز خاطر بدر کنید
۲
در ما ز دست آتش و بر عزم رفتن است
چون آه ما زبان خود آتش اثر کنید
۳
آتش زبان شوید و بگویید حال ما
هنگام حال گفتن ما دیده تر کنید
۴
از حال ما چنانکه درو کارگر شود
آن بیمحل سفر کن ما را خبر کنید
۵
منعش کنید از سفر و در میان منع
اغراق در صعوبت رنج سفر کنید
۶
گر خود شنید جان ز من و مژده از شما
ور نشنود مباد که اینجا گذر کنید
۷
وحشی گر این خبر شنود وای بر شما
از آتش زبانه کش او حذر کنید
نظرات
مجتبی آموزگار