وحشی بافقی

وحشی بافقی

شمارهٔ ۳۸۸

۱

ای از گل عذرات هر مرغ را نوایی

در هر دلی خیالی بر هر سری هوایی

۲

آیین بی‌وفایی هم خود بگو که خوب است

از چون تو خوبرویی و ز چون تو دلربایی

۳

هر جا سگ تو دیدم رو داد گریه بیخود

چون بی‌کسی که بیند از دورآشنایی

۴

آمد به بزم رندان مست از می شبانه

مینا شکست جایی ساغر فکند جایی

۵

وحشی وداع جان کن کامد به دیدن تو

سنگین دلی ، غریبی ، عاشق کشی ، بلایی

تصاویر و صوت

نظرات