
وحشی بافقی
شمارهٔ ۳۹۰
۱
خوش است چشم به چشم تو و نگاه نهانی
رسالت دل و جان سوی هم ز راه نهانی
۲
کرشمهٔ تو ز بس باشدش برای اجابت
دعای زیر لب اندر میان آه نهانی
۳
تو خوش نشسته به تمکین و حسن از تو نهفته
به جلوه بهر فریبم به جلوهگاه نهانی
۴
چه روزگار خوش است آن برای رفع مظنه
عتاب ظاهر و سد لطف و عذر خواه نهانی
۵
به غارت دل ما تاخت غمزه وای اسیری
کش از کمین بدرآیند آن سپاه نهانی
۶
به جرم دیدن پنهان بکش به فتوی نازم
که کشتنی نشود کس سگ گناه نهانی
۷
ز خون وحشی اگر منکری نگاه به من کن
که بگذارنم از آن چشم سد گواه نهانی
تصاویر و صوت



نظرات
علی اکبرقلی زاده