
یغمای جندقی
شمارهٔ ۱۲۶
۱
ای خم ابروی کجت قبله راستین من
کفر و جنون زلف تو فتنه عقل و دین من
۲
تا تو کمر به کین من بستی و من به مهر تو
با همه کس به ذره مهر نماند و کین من
۳
می نرهد ز سوختن پخته و خام و خشک و تر
از دل اگر به لب رسد ناله آتشین من
۴
هستی خویش و دیگران پاک فکند بر کران
تا به رخت فراز شد چشم خدای بین من
۵
باز نیایدم فرو فرق به تاج خسروی
خاک درت به بندگی ساید اگر جبین من
۶
پای اگرم نهی به سر نوبت مرگ جاودان
رشک برد حیات گل بر دم واپسین من
۷
دامن چرخ بسپرد سیل سرشک اگر شود
دور به نیم چشمزد از مژه آستین من
۸
بر در من جبین نهد خاتم جم به چاکری
دولت اگر رقم کند نام تو بر نگین من
۹
یار کدام و غیر که باد بود به گوش تو
ویله زینهار او ناله آفرین من
۱۰
گرنه ز چین زلف تو نافه گشا کجا شود
غالیه بیز و مشک سا خامه عنبرین من
۱۱
یغما تا نبات خط خاست ز تنگ شکرش
تا سه زهر جان شکر ریخت در انگبین من
نظرات