
فرخی یزدی
شمارهٔ ۲۲ - ماده تاریخ، انحلال عدلیه نقل از جنگ خطی کوهی کرمانی
۱
تا به کی داری به ایران و به ایرانی امید
تا به کی گویی که صبحِ دولتِ ایران دمید
۲
تا به کی گویی که آب رفته باز آید به جوی
تا به کی باید از این الفاظِ بیمعنی شنید
۳
تا به کی باید که ملّت را نمود اِغفال و رنگ
تا به چند این ملّتِ بیمغز را دادن نوید
۴
مملکت یکباره استقلالِ خود از دست داد
شاهبازِ سروری از بامِ ایرانی پرید
۵
یک نظر بنما به عدلیه ببین داور چه کرد
با تمام آن هیاهو با همه وعد وعید
۶
گر نقاب از چهرهٔ این عدل بردارند خلق
رشته را بیپرده دستِ اجنبی خواهند دید
۷
این هیاهو از برایِ خدمتِ ایران نبود
کرد از ما این سیاست عاقبت قطعِ امید
۸
سالِ تاریخش شنیدم از سروشِ غیب گفت
داوری بیدادگر عدلیه را بر گُه کشید
تصاویر و صوت

نظرات
مینا فلاح