فرخی یزدی

فرخی یزدی

شمارهٔ ۱۴۶

۱

غم چو زور آور با شادی قدح نوشی کنم

درد و غم را چاره با داروی بیهوشی کنم

۲

گر مرا گردد میسر روز عفو و انتقام

دوست می دارم که از دشمن خطاپوشی کنم

۳

در فراموشی غمت می کرد از بس یاد دل

تا قیامت یاد ایام فراموشی کنم

۴

پاکباز خانه بر دوشم ولی از فر فقر

در مقام همسری با چرخ، همدوشی کنم

۵

خصم از روباه بازی بشکند چون پشت شیر

من چرا از روی غفلت خواب خرگوشی کنم

۶

تا افق روشن نگردد پیش من چون آفتاب

همچو شمع صبحدم یک چند خاموشی کنم

۷

فرخی از کوس آزادی جهان بیدار شد

پس چرا من از سبک مغزی گران گوشی کنم

تصاویر و صوت

نظرات