فرخی یزدی

فرخی یزدی

شمارهٔ ۲

۱

دوش یارم زد چو بر زلف پریشان شانه را

موبه‌مو بگذاشت زیر بار دل‌ها شانه را

۲

نیست عاقل را خبر از عالم دیوانگی

گر ز نادانی ملامت می‌کند، دیوانه را

۳

در عزای عاشق خود شمع سوزد تا به حشر

خوب معشوق وفاداری بود، پروانه را

۴

جز دل سوراخ سوراخش نبود از دست شیخ

دانه‌دانه چون شمردم سبحه صد دانه را

۵

این بنای داد یارب چیست کز بیداد آن

دادها باشد به گردون محرم و بیگانه را

۶

از در و دیوار این عدلیه بارد ظلم و جور

محو باید کرد یکسر این عدالتخانه را

تصاویر و صوت

دیوان فرخی (غزلیات و قصاید و قطعات و رباعیات) به کوشش حسین مکی - فرخی یزدی - تصویر ۴۰

نظرات

user_image
تورج مهدی زاده ملاباشی
۱۴۰۲/۰۶/۰۸ - ۰۴:۰۶:۲۲
نیست عاقل را خبر از عالم دیوانگی  گر ز نادانی ملامت می‌کند، دیوانه را این بیت زیبا و وزین و عمیق فرخی مرا به یاد بیتی از مولانا انداخت که می فرماید: آنچنان دیوانگی بگسست بند که همه دیوانگان پندم دهند