فرخی یزدی

فرخی یزدی

شمارهٔ ۵۱

۱

هیچ چیزی نیست کاندر قبضه اشراف نیست

گر وکالت هم فتد در چنگشان انصاف نیست

۲

شاه و دربار و وزارت عز و جاه و ملک و مال

هیچ چیزی نیست کاندر قبضه اشراف نیست

۳

عاقلان دیوانه‌ام خوانند و چون مجنون مرا

از جنون خود، به حکم عقل استنکاف نیست

۴

بس که از سرمایه‌داران، مجلس ما گشته پر

اعتبارش هیچ کم از دکه صراف نیست

۵

پوستش با داس برکن با چکش مغزش بکوب

هر توانگر را که با ما قلب قلبش صاف نیست

۶

حرفه و زحمت چو اوصاف وکیل ملت است

بگذر از هرکس که او دارای این اوصاف نیست

۷

فرخی از بندگی لاف خداوندی زند

گرچه می‌داند که مردان خدا را لاف نیست

تصاویر و صوت

نظرات