
فرخی یزدی
شمارهٔ ۸۴
۱
این غرقه به خاک و خون دلی بود
یا طایر نیم بسملی بود
۲
از دست تو قطره قطره خون شد
یک چند اگر مرا دلی بود
۳
مجنون که کناره جست زین خلق
دیوانه نمای عاقلی بود
۴
دل داشت هوای دام صیاد
پیداست که صید غافلی بود
۵
جز آنکه بکشت جان زد آتش
از عشق مرا چه حاصلی بود
۶
جان داد شهید عشق و تا حشر
شرمنده تیغ قاتلی بود
۷
اندیشه وصل هر چه کردم
الحق که خیال باطلی بود
تصاویر و صوت

نظرات