ظهیر فاریابی

ظهیر فاریابی

شمارهٔ ۳۹

۱

ای شب،نه ز زلف اوست بر پای تو بند

پس دیر و دراز درکشیدی تا چند؟

۲

وی صبح، تو نیستی چو من عاشق و زار

من می گریم بس است باری تو بخند!

تصاویر و صوت

دیوان ظهیر الدین فاریابی به اهتمام امیرحسین یزدگردی - طاهر بن محمد ظهیر فاریابی - تصویر ۲۶۵

نظرات